روانشناسی کودک چیست و چرا بسیار اهمیت دارد؟
کودکان در طول تاریخ به عنوان بزرگسالان کوچک در نظر گرفته میشدند، تا حدی که در گذشته آنها مانند بزرگسالان لباس میپوشیدند و مجبور بودند در کنار شغل اصلی در کنار بزرگسالان کار کنند. به همین دلیل روانشناسی کودک یک مفهوم خارجی بحساب میآمد.
ژان پیاژه به عنوان بنیانگذار روانشناسی مدرن کودک قلمداد میشود. کارهای او، از دهه 1920 به بعد، از این ایده حمایت میکند که کودکان و بزرگسالان متفاوت از یکدیگر فکر میکنند.
یکی از مشارکتهای عمده وی این بود که کودکان در طول دوران کودکی خود مراحل مشخصی از رشد عاطفی و ذهنی را پشت سر میگذارند. وی همچنین پیشنهاد داد که رشد فکری ارتباط تنگاتنگی با رشد عاطفی، اجتماعی و جسمی داشته باشد.
امروزه میدانیم که دوران کودکی در زندگی یک شخص بسیار تاثیرگذار است.حوادثی که در جوانی اتفاق میافتد (حتی کوچک، به ظاهر ناچیز) میتواند تاثیر مستقیمی بر احساس و رفتار ما در بزرگسالی داشته باشد. یک روانشناس کودک در این دوره زندگی بسیار مهم شاخهای تخصصی از روانشناسی رشد به نام روانشناسی کودک یا رشد کودک کار میکند.
روانشناسی کودک شاخهای تخصصی از روانشناسی رشد به حساب میآید.
یک روانشناس کودک، متخصص رشد دوران کودکی است که کار کردن با کودکان و نوجوانان یه دنیال تشخیص و کمک به حل مسائلی که باعث مشکلات عاطفی یا رفتاری آنها می شود.
روانشناسی کودک از این جهت مهم است که میتواند به ما در درک بهتر چگونگی رشد صحیح بچهها و همچنین نحوه حمایت بهتر از آنها برای داشتن افرادی با شخصیتهایی بالغ، کمک کند.
بنابراین میتواند به والدین و معلمان برای درک بهتر و به کودکان در خود مراقبتی کمک و برای آنها مفید باشد.
روانشناسی کودک به والدین و معلمان کمک میکند کودکان را بهتر درک کنند و نحوه حمایت بهتر از آنها را بدانند.
5 زمینه اساسی روانشناسی کودک می تواند به ما بیاموزد که:
1. رشد
سه زمینه رشد کودک عبارتند از:
• رشد جسمی، به تغییرات فیزیکی بدن اشاره دارد. این موارد به طور کلی در توالی نسبتاً پایدار و قابل پیش بینی رخ میدهد.
این رشد همچنین شامل کسب مهارتهای خاص مانند هماهنگی حرکتی و ارتقا کیفیت حرکات است.
• رشد شناختی یا فکری، به فرآیندهایی گفته میشود که کودکان برای کسب دانش طی میکنند. این فرآیندها شامل رشد زبان ، فکر ، استدلال و تخیل است.
• رشد اجتماعی و عاطفی، به قدری با هم مرتبط هستند که اغلب در یک گروه قرار میگیرند. یادگیری ارتباط با دیگران بخشی از رشد اجتماعی کودک است ،
در حالی که رشد عاطفی شامل احساسات و بیان احساسات است.
اعتماد ، ترس ، اعتماد به نفس ، غرور ، دوستی و شوخ طبعی همه بخشی از رشد اجتماعی-عاطفی فرد بحساب میآید.
گرچه ممکن است برای درک بهتر آنها به دستههایی دیگری تقسیم شوند ،
اما زمینههای جسمی ، شناختی و اجتماعی-عاطفی رشد کودک یکدیگر پیوند از هم ناگسستنی دارند. رشد در یک زمینه میتواند به شدت در حوزه دیگر تأثیر بگذارد.
به عنوان مثال ، نوشتن کلمات هم به مهارتهای خوب حرکتی و هم به مهارتهای زبانی شناختی نیاز دارد. علاوه بر زمینه های مختلف رشد ،
تحقیقات نشان داده است که رشد از الگوهای اصلی یا اصول رفتاری پیروی میکند. درک این اصول تأثیر بسزایی در نحوه مراقبت ، رفتار و آموزش کودکان امروزه داشته است.
2. نقاط عطف
نقاط عطف رشد ، راهی مهم برای روانشناسان برای سنجش میزان پیشرفت کودک در چندین مرحله اصلی رشد است.
آنها به عنوان مرحله ارزیابی در رشد کودک عمل می کنند تا تعیین کنند کودک متوسط در یک سن خاص چه کاری میتواند انجام دهد.
دانستن نقاط عطف برای سنین مختلف ، به روانشناسان کودک کمک می کند تا رشد طبیعی کودک را بهتر درک کنند و با شناسایی مشکلات احتمالی تأخیر در رشد از آنها جلوگیری کنند.
به عنوان مثال ، کودکی که 12 ماه دارد به طور معمول میتواند بایستد و وزن خود را با نگه داشتن چیزی تحمل کند.
برخی از کودکان در این سن حتی میتوانند راه بروند. اگر کودکی به 18 ماهگی برسد اما هنوز قادر به راه رفتن نباشد ،
این امر نشان دهنده مشکلی است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. مراحل رشد بهم پیوسته و بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
4 دسته اصلی از نقاط عطف رشد:
نقاط عطف فیزیکی: که مربوط به رشد مهارتهای حرکتی و رشد ایده آل است.
نقاط عطف شناختی یا ذهنی: که به استعداد رشد کودک برای تفکر ، یادگیری و حل مشکلات اشاره دارد.
نقاط عطفی اجتماعی و عاطفی: که مربوط به توانایی کودک در ابراز احساسات و پاسخ به تعامل اجتماعی است.
ارتباطات و نقاط عاطفی زبانی: که شامل رشد مهارتهای گفتاری و غیرکلامی در کودک است.
نقاط عطف رشد به عنوان مراحل ارزیابی در رشد کودک عمل میکنند.