نقش كاردرمانی در بیماری پارکینسون

نقش كاردرمانی در بیماری پارکینسون

نقش كاردرمانی در بیماری پارکینسون:

در مراحل اوليه بيماری پارکینسون تا بروز علائم محدوديت كاركردی يا روانشناختی،كار درمانی به ندرت ضرورت پيدا ميكند و اغلب در مراحل 3 تا 5 وارد مراحل درمانی ميگردد. در مراحل ميانی كاردرمانگران بايد كاهش تحرک، امنيت، عدم هماهنگی حركتی، فقدان مهارت در حركات آرام و ريجيديتی چرخ دنده ای را بررسی نمايند. با توجه به مرحله بيماری اقدامات كاردرمانی متغير است.

به طور مشخص برنامه کاردرمانی شامل بكارگيری استراتژی های جبرانی، آموزش بيمار و خانواده،اصلاحات وظايف، محيط و ارتباطات می شود.

در طول اولين دوره های بيماری كاردرمانگر بايد تاريخچه شغلی برای بيمار و اعضای خانواده ايجاد كند تا اهداف مداخله مشخص شود. تمركز برنامه مداخله ای برای عادات و مسائل روزمره جهت شركت سريعتر در امور مطلوب طبق پسرفت بيماری است.

آموزش بيمار و اطرافيان او درباره مسير بيماری قدم مهمی در اين فرآيند است كه به انتخاب فعاليت ها کمک می كند .

در طول مراحل اوليه اين بيماری بيمار و خانواده بايد از منابع اجتماعی و گروه های حمايتی آگاه شوند. افراد مبتلا به پارکينسون برای توجه شخصی و خانه داری بيشتر به ديگران وابسته هستند تا یک فرد سالم در همان سن. ارتباط با افراد همسن در یک گروه ممكن است حمايت مورد نياز برای اصلاح تغييرات در خانواده جهت نقش ها و تعاملات را فراهم كند. تغييرات در وسايل خانگی ممكن است تاثير لرزش را در طول مراحل اوليه كاهش دهد.

ارزيابي بايد در مراحل اوليه بيماری پارکینسون انجام شود تا به سنجش ریسک های ايمنی، خطرات بالقوه و تكنيک های ساده كردن كار كه میتوان از آن استفاده كرد،بپردازيم .

سنجش نيروی انسانی، موقعیت كار و تغييرات در ابزار بايد مناسب باشند. ممكن است بيماری موجب كاهش ساعات كاری شود ولی اين تصميم ممكن است منجر به كاهش مزايای طبی شود. اين تصميمات و انتخاب های موجود، بخشی از فرآيند مداخله کاردرمانی در طول مراحل اوليه بيماری است. در طول مراحل اوليه پارکينسون، كار درمانگر بايد یک برنامه تمرينی روزانه را در نظر گيرد كه همه حركات را داشته باشد. انجام برنامه های ورزشي به مدت 5 تا 10 دقیقه روزانه ارجحيت دارد تا برنامه طولانی تر برای سه بار در هفته. تمرينات برای انعطاف و حالت بدن بايد در اين برنامه در نظر گرفته شود و توجه خاصي به حركات تنه شود .

معمول ترين حالت تغيير در بدن كه با پيشرفت پارکینسون اشاره شده است حالت خميده است. علاوه بر تمرينات انعطاف پذيری، كاردرمانگر بايد به بيمار تكنيک های آرام سازی بدن و كنترل تنفس را آموزش دهد. دم از طريك بينی به آهستگی و بازدم از لب های نزديک دو يا سه بار به طور متوالی كه با تنظيم حالت بدن همراه است می تواند حالت آرام سازی را بهبود دهد و بسيار مفيد است. با پيشرفت بيماری تمرينات اضافه می تواند باعث بهبود راه رفتن شود.

چه افرادی نیازمند کاردرمانی تخصصی هستند؟

تحريک شنوايی ريتميک به صورت موزيک با تغييرات شدت صوت، بهبود چشمگيری در بلندی گام و سرعت دارد. همچنين رقص می تواند الگوهای راه رفتن را توسعه دهد، علاوه بر آن باعث فراهم كردن محيط اجتماعي براي بيمار است. وقتی كندی حركت بيشتر آشكار می شود، بيمار مبتلا به پارکينسون بايد آموزش ببيند.

باید از حركات جنبشی استفاده كرده و به اين طريق حركات فعال شروع شوند. حركات نوسانی به سمت جلو و عقب برای چندين بار در حالي كه بيمار نشسته است ميتواند مقدار حركت مورد نياز برای بلند شدن از صندلی را ايجاد كند.

با پيشرفت به مرحله ميانی بيماری، بيمار تنزل بيشتر مهارت های حركتي را تجربه می كند به ويژه در انجام حركات ماهرانه مرحله ای. اين نوع حركات برای انجام امور فردی و وظايف خانگی مورد نياز هستند. کورا و همكارانش فهميدند كه اشاره های بيرونی باعث بهبود سرعت شده و حركات مرحله ای را در انجام وظايف شخصی و فعاليت های خانگی افزايش می دهد.

در طول مراحل ميانی پارکينسون بيمار ممكن است در كنترل حركت گفتاری نیز تنزل پيدا كند. اختلال حركت و تراوش آب دهانی ممكن است آنها را آشفته كند و بيشتر از گذشته تعاملات اجتماعی آنان را محدود كند. كار درمانگر بايد تمرينات حركات دهان را تقویت كرده و آموزش هايی درباره انتخاب غذا به او بدهد .

ميتوان از غذاهای سازگار با وضعيت او استفاده كرد تا توانايی بيمار براي خوردن بهبود يابد. با توجه شخصی، درک بيمار از كيفيت زندگی بالا میرود. اگرچه مشكلات حركتی پيشرونده، ويژگی پارکينسون است،كار درمانگر ميتواند تاثير اختلالات حركتی در مسائل عملی را به حداقل برساند. لرزش نسبت به عدم تعادل در حالت بدن تاثير كمتری در انجام وظايف شخصی دارد .

دسترسی به برنامه های حمايتی بايد در برنامه تداخل کاردرمانی، در طول مرحله ميانی در نظر گرفته شود. بيمار مبتلا به پارکینسون اغلب برای انتقال نيازمند ديگران است. استفاده از سرويس های انتقال جمعی می تواند وابستگی بيمار به خانواده برای خريد و موارد ديگر را كاهش دهد. در طول مراحل پايانی بیماری پارکینسون،اختلالات حركتی و اسپاسم ممكن است باعث عدم توانايی او برای انجام امور شخصي مثل: پوشيدن و آراستن خود شود. افسردگی ناشی از انجام اين كارها میتواند كيفيت زندگی بيمار را به خطر اندازد .

سرويس کاردرمانی بايد تغييرات بيشتری در محيط خانه ايجاد كند تا دسترسی و كنترل بوجود آيد. استفاده از بخشهای كنترل محيطي مثل سوئيچ عملكرد تلويزيون يا راديو می تواند مفيد باشد. اين صفحه سوئيچ بايد با يک تماس كوچک فعال شود. استفاده از صدای كنترل شده در محيط ممكن است مفيد نباشد چون مقدار صحبت كردن كم شده و تلفظ ضعيف در طول صحبت كردن مشاهده میشود .

عدم توانايي بيمار برای كنترل آنی محيط می تواند جبران آسيب های تجربه شده در مراحل پايانيی باشد. ممكن است طولی نکشد كه بيمار قادر به پوشيدن لباس خود نباشد ولی با سوئيچ های مختلف كانال تلويزيون يا راديو را انتخاب كند، نور اتاق را تنظيم كند و با حداقل حركت از كامپيوتر استفاده كند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *